از مصدق گفتن در این برهه زمانی اولین لازمه والزامش به قول پیشوای کبیر :اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است که به مملکت شده باید از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود سپاسگزاری گردد وآن شهید راه وطن دکتر فاطمی است پس از کودتای 28 مرداد در 6 اسفند 32 در خانه یی در میدان تجریش (کوچه رضائیه) به دستور سپهبد علوی مقدم رئیس شهربانی وتوسط سرگرد موسوی دستگیر شد وبه فرمانداری نظامی (شهربانی) برده شد ودر حدودساعت 2بعد از ظهر دکتر فاطمی را در حالی که دستبند به دستهای او زده بودند وبرای انتقال به زندان از پله های شهربانی با چند سرباز مسلح پایین می آوردند یازده نفر از چاقوکش های حرفه ای که با دوجیب پلیس از محله های نصیرالدین وسنگ لج به محل آورده شده بودند به او یورش بردند وقتی چند ضربه کاری چاقوی اوباش از جمله شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ به دکتر فاطمی زده شد خواهر دلیرش از راه رسید وخود را سپر برادر کرد ودر کنار پیکر غرقه در خون برادرش بیهوش به زمین در غلتیدسحرگاه روز چهارشنبه 19 آبان 33 دو مزدو سر سپرده شاه خائن وجنایتکار بنامهای سرتیپ آزموده ( دادستان ارتش) وتیمور بختیار( فرماندار نظامی) برای اجرای حکم اعدام به سلول دکتر فاطمی در زندان لشکر 2 زرهی رفتند آزموده از دکتر فاطمی خواست اگر وصیتی دارد بگوید وافزود توکه مکرر می گفتی من از مرگ ابایی ندارم ومرگ حق است دکتر فاطمی بدون واهمه از مرگ که تا چند لحظه ئ دیگر به سراغش می آید در پاسخ به مزدور گفت آری مرگ حق است ومن از مرگ ابایی ندارم وآن هم مرگ پر افتخار وگفت مرگ بردو قسم است مرگی در رختخواب ناز ومرگی در راه شرف وافتخار ومن خدای را شکر می کنم که در راه مبارزه با فساد شهید میشوم وآزموده مزدو در مصاحبه ای گفته بود که اگر کسی از جریان اوضاع اطلاع نداشت هر گز باور نمی کرد این شخص کسی است که تا چند لحظه دیگر باید تیر باران شود یادش گرامی وراهش پررهرو باد
